حاج حسین پاسدار شریعتمداری آقای
زیباکلام تا ببینیم انشای بعدی شما چه باشد؟!
حاج حسین پاسدار شریعتمداری جایی که نکاشته درو
می کند تا چه رسد به اینکه بهانه ی مناسب برای سناریو سازی ومانور تبلیغاتی دادن
علیه ی رقیب یا منتقدش داشته باشد مشخص است که چگونه از موضع بازجویی زندان اوینی سئوال و
پرسش و پرونده سازی می کند؟ اما پس از شکست 24 خرداد 92 و رئیس جمهور شدن
روحانی کرک و پرش حاج حسین پاسدار شریعتمداری
بد جوری ریخته است چون دیگر نمی
تواند همچون گذشته لغز خوانی وتهدید کند . به خصوص اینکه خامنه ای به استقبال سرکشی جام زهر توافق هسته ای رفته است که این
اقدام ضربه ی کاری بر کندشدن زبان وقلم حاج
حسین پاسدار شریعتمداری زده است . به ویژه
اینکه جواد ظریف هم در 16 آذر شصتمین سال روز
16 آذر 32 در د انشگاه تهران با فاش کردن قدرت نظامی پوشالی وباسمه ای رژیم ولایت فقیه همه چیز را بر هم ریخت و اوضاع را آشفته کرد ببهمین دلیل است که میدان
برای صادق زیبا کلام باز شده است تا بطور مستقیم انتقاد از برنامه ی هسته ای کند
آنگونه که حاج حسین پاسدار
شریعتمداری را عصبی وبر آشفته کرده و سخت
به تکاپو وواکنش انداخته است . چون حاج حسین پاسدار شریعتمداری در دخمه ی کیهان گفته است صادق زیباکلام با برشمردن برخی مشکلات
اقتصادی مدعی شد برنامه هستهای را باید کنار گذاشت . چون وی در نامهای خطاب به
مدیر مسئول دروغ نامه ی کیهان و سایر
رسانهها و سایتها ی دیگر که ارسال شده سئوال
کرده است کشوری که سرانه دوا و درمان و
آموزش و پرورش آن همردیف کشورهای توسعهنیافته و آفریقایی است؛ محیط زیست آن بدل
به زبالهدانی بزرگی شده و منظما دارد از بین میرود؛ سطح آبهای زیرزمینی آن به
دلیل بیتوجهی و نبود بودجه دهها متر پایین رفته و کشور را در معرض یک بحران جدی
خشکسالی قرار داده؛ با 5/6 میلیون بیکار روبروست و هزار و یک مشکل دیگر دارد، آیا
درست است این همه توانش صرف برنامههای هستهایاش بشود؟ و خطاب به حاج حسین پاسدار شریعتمداری گفته گیریم بنده ناصبی، دهری، بابی، زندیق و جزء سایر
ملاحده و جنود شیطانی خذلهمالله و جنابعالی و سایر موافقین هستهای وفقهالله در
صراط مستقیم و کامروا در هر دو دنیا. اما اصل سوال لکن همچنان سر جایش باقی مانده
است زیرا که برنامه ی هستهای چه کمکی به
پیشرفت و رشد و توسعه اقتصادی ما کرده است؟
اما حاج حسین پاسدارشریعتمداری از موضع بازجویی وتحریف گری بدون اشاره به علت ترک تحصیل میلیون دانش آموزان
مدارس وتبدیل به کودکان کار خیابانی شدن به زیباکلام جواب داده است چرا وی توضیح نمیدهد که اولا بر چه مبنایی سرانه درمان
و آموزش و پرورش رژیم ولیت فقیه را با کشورهای توسعهنیافته آفریقایی مقایسه میکند؟
ثانیا اگر ایشان واقعا غصه بیکاری و مشکلات موجود اقتصادی را دارد، چرا از متهم
اول سوءاستفاده و فساد اقتصادی 3 هزار میلیاردتومانی با این ادعای خلاف واقع که او
کارآفرین است، دفاع کرد .حال آن که آن غارتگر اقتصادی پول هنگفت 3 هزار میلیاردی
را نه از راه خلاقیت و تولید و کارآفرینی، بلکه با زد و بند و دادن چمدانهای رشوهای
که هر کدام بالغ بر 200 تا 300 میلیون رشوه را بالغ میشدند، به دست آورد؟ البته حاج حسین پاسدار شریعتمداری بطور عمد فراموش کرده است تابگوید
مگر در رژیم از صدر تا ذیل آلوده به فساد فقط یک پرونده ی اختلاس بانکی 3 هزار
مییارد تومانی وجود دارد؟چون یک قلم پرونده ی بایگانی شده ی 44 دانه درشت های
مفسدان اقتصادی هم هست که چند سال پیش از سوی عباس پالیزدار در دانشگاه بوعلی سینا
همدان وجمع دانشجویان بسیجی اعلام گردید
ولی بدستور سعید مرتضوی پالیزدار بازداشت ومحاکمه ومحکوم به زندان شد.
جالب تر اینکه حاج حسین پاسدار شریعتمداری فرافکنانه زیباکلام را متهم کرده است که چرا به جای استدلال معقول و
متین، خودزنی میکند؟! و با مظلومنمایی چنین القا میکند که او را ناصبی و بابی و
دهری و زندیق میشمارند؟ در کدام رسانه به ایشان چنین تهمتی زدهاند؟! این هم از
زرنگیهای نه چندان آمیخته با نبوع آقای زیباکلام است که به هنگام تنگ آمدن عرصه
استدلال، اقدام به مظلومنمایی و تحریک عواطف میکند. در ادامه برای اینکه وی را متهم به آمریکایی
بودنش کند افزوده زیبا کلام با همان ادبیات آمریکاییها مدعی شده باید غنیسازی
را جمع کرد و با آویزان شدن به همکار وهم لهجه اش که مقیم آمریکا است داریوش سجادی بابر چسب اصلاحطلب و مشاور سابق کروبی در
واکنش به اظهار نظر وی نقل کرده است این حرف، شبیه سخنان سپهبد رزمآرا در
بحبوحه نهضت ملی شدن نفت است مبنی بر اینکه ملت ایران وقتی نمیتواند آفتابه
بسازند، چه ادعایی برای ملی کردن نفت دارند؟
بهر حال حاج حسین پاسدار
شریعتمداری از موضع استیصال و سفسطه گری که نشان از دست خالی بودن وی می
باشد . از موضع ضد آمریکایی گفته جوهر
استدلال زیباکلام این است که برنامه هستهای به هزینهها و دردسرهایش نمیارزد.
اما سوال این است که آیا مسئله ما با آمریکا صرفا همین برنامه هستهای است؟! اگر
مثلا همین آمریکاییها گفتند زیباکلام و بقیه ملت ایران نباید نفس بکشند چون باعث
آلودگی هوا و تولید دیاکسید کربن میشوند! یعنی زیباکلام و بقیه ملت ایران باید
نفس نکشند؟! اگر آمریکاییها گفتند ما پیشرفت رژیم ولایت فقیه در حوزه نانوتکنوژی و... را نمیپسندیم باید
تعطیل کنیم؟ آنگاه حاج حسین پاسدار
شریعتمداری درمانده کف بر دهان آورده
وغیرتی شده سئوال کرده غیرت زیباکلام کجا
ممکن است گل کند؟ واز موضع نمایندگی ملت ایران مدعی شده ملت ایران باید اختیار حیات و ممات خود را به
آمریکا و انگلیس بسپارند؟ اگر اینگونه است که زیباکلام نباید در تمجید از دکتر
مصدق قلم فرسایی کند بلکه باید او را نیز تخطئه کند که چرا کم یا زیاد دنبال بومی
و ملی کردن صنعت نفت بود.
بالاخره در پایان حاج حسین
پاسدار شریعتمداری به زیباکلام گفته الحمدلله ناصبی و زندیق نیستید اما در
سرمقاله آن روزنامه غربگرا اذعان کردید که اگر به جای صادق زیباکلام، نام شما
جانسون و اسمیت بود، حالا نظریات شما را در غرب حلوا حلوا میکردند!و اما بعدالتحریر؛ آقای زیباکلام! این بود
پاسخ بنده تا ببینیم انشای بعدی شما چه باشد؟!
11 بهمن - 92
صادق زیباکلام با برشمردن برخی مشکلات
اقتصادی مدعی شد برنامه هستهای را باید کنار گذاشت.وی در نامهای خطاب به مدیر مسئول کیهان که جز
کیهان به سایر رسانهها و سایتها ارسال شده (!) مینویسد: کشوری که سرانه دوا و
درمان و آموزش و پرورش آن همردیف کشورهای توسعهنیافته و آفریقایی است؛ محیطزیست
آن بدل به زبالهدانی بزرگی شده و منظما دارد از بین میرود؛ سطح آبهای زیرزمینی
آن به دلیل بیتوجهی و نبود بودجه دهها متر پایین رفته و کشور را در معرض یک بحران
جدی خشکسالی قرار داده؛ با 5/6 میلیون بیکار روبروست و هزار و یک مشکل دیگر دارد،
آیا درست است این همه توانش صرف برنامههای هستهایاش بشود؟وی میافزاید:
جناب شریعتمداری، گیریم بنده ناصبی، دهری، بابی، زندیق و جزء سایر ملاحده و جنود
شیطانی خذلهمالله و جنابعالی و سایر موافقین هستهای وفقهالله در صراط مستقیم و
کامروا در هر دو دنیا. اما اصل سوال لکن همچنان سر جایش
باقی مانده: هستهای چه کمکی به پیشرفت و رشد و توسعه اقتصادی ما کرده است؟آقای
زیباکلام توضیح نمیدهد که اولا بر چه مبنایی سرانه درمان و آموزش و پرورش ایران
را با کشورهای توسعهنیافته آفریقایی مقایسه میکند؟ ثانیا اگر ایشان واقعا غصه
بیکاری و مشکلات موجود اقتصادی را دارد، چرا از متهم اول سوءاستفاده و فساد
اقتصادی 3 هزار میلیاردتومانی با این ادعای خلاف واقع که او کارآفرین است، دفاع
کرد حال آن که آن غارتگر اقتصادی پول هنگفت 3 هزار میلیاردی را نه از راه خلاقیت و
تولید و کارآفرینی، بلکه با زد و بند و دادن چمدانهای رشوهای که هر کدام بالغ بر
200 تا 300 میلیون رشوه را بالغ میشدند، به دست آورد؟نکته سوم این است که آقای
زیباکلام چرا به جای استدلال معقول و متین، خودزنی میکند؟! و با مظلومنمایی چنین
القا میکند که او را ناصبی و بابی و دهری و زندیق میشمارند؟ در کدام رسانه به
ایشان چنین تهمتی زدهاند؟! این هم از زرنگیهای نه چندان آمیخته با نبوع آقای
زیباکلام است که به هنگام تنگ آمدن عرصه استدلال، اقدام به مظلومنمایی و تحریک
عواطف میکند. آقای زیباکلام با همان ادبیات آمریکاییها مدعی شده باید غنیسازی
را جمع کرد و آقای داریوش سجادی اصلاحطلب و مشاور سابق کروبی در واکنش به
اظهار نظر ایشان گفت؛ این حرف، شبیه سخنان سپهبد رزمآرا در بحبوحه نهضت ملی شدن
نفت است مبنی بر اینکه ملت ایران وقتی نمیتواند آفتابه بسازند، چه ادعایی برای
ملی کردن نفت دارند.جوهر
استدلال آقای زیباکلام این است که برنامه هستهای به هزینهها و دردسرهایش نمیارزد.
اما سوال این است که آیا مسئله ما با آمریکا صرفا همین
برنامه هستهای است؟! اگر مثلا همین آمریکاییها گفتند آقای زیباکلام و
بقیه ملت ایران نباید نفس بکشند چون باعث آلودگی هوا و تولید دیاکسید کربن میشوند!
یعنی آقای زیباکلام و بقیه ملت ایران باید نفس نکشند؟! اگر آمریکاییها گفتند ما
پیشرفت ایرانیها در حوزه نانوتکنوژی و... را نمیپسندیم باید تعطیل کنیم؟ غیرت
آقای زیباکلام کجا ممکن است گل کند؟ یعنی ملت ایران باید اختیار حیات و ممات خود
را به آمریکا و انگلیس بسپارند؟ اگر اینگونه است که آقای زیباکلام نباید در تمجید
از دکتر مصدق قلمفرسایی کند بلکه باید او را نیز تخطئه کند که چرا کم یا زیاد
دنبال بومی و ملی کردن صنعت نفت بود.شما آقای
زیباکلام الحمدلله ناصبی و زندیق نیستید اما در سرمقاله آن روزنامه غربگرا اذعان
کردید که اگر به جای صادق زیباکلام، نام شما جانسون و اسمیت بود، حالا نظریات شما
را در غرب حلوا حلوا میکردند!و اما
بعدالتحریر؛ آقای زیباکلام! این بود پاسخ بنده تا ببینیم انشای بعدی شما چه باشد؟!
No comments:
Post a Comment